فصل اول: حجاب از دیدگاه قرآن

فصل اول

حجاب از دیدگاه قرآن

آیات حجاب در قرآن:

(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً).            (احزاب: 59)

(وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى)      (احزاب: 33)

(قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ)     (نور: 30)

(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ)       (نور: 31)

در قرآن سوره احزاب آیه 59 میخوانیم:

((ای پیامبر بگو به همسران خود و زنان مؤمنین که لباس سر تا سری خود را بر خود فرو پیچند، این نزدیکتر است به اینکه آنها را بشناسند و (بگمان بردگی) آزار ندهند)).

این آیه، بین زن آزاد و برده فرق گذاشته به اینکه زن آزاد، لباس سر تا سری خود را بخود میپیچد، ولی زن برده (کنیز) دارای چنین لباس نیست، پس زنان آزاد با پوشش مو و گردن و سینه خود، خود را میشناسانند که برده نیستند.

از آنجا که خداوند میخواهد، جوّ پاک اسلامی بوجود آید و هر گونه عوامل انحراف و فساد از میان برود، ((قانون حجاب)) را تشریع کرد و به پیامبرش فرمان داد تا:

به همسران و دختران و زنان همه مؤمنین امر کند که وقتی برای حاجت خود از خانه بیرون میروند، بدن و سر و گردن – یعنی یقه و سینه را – با جلبات (پیراهن سر تا سری) بپوشانند تا بوسیله همین زی و شیوه، از بردگان تشخیص داده شوند، و از گزند فاسقان و ناپاکان در امان بمانند، چرا که شناختن آنها و اطلاع به بده نبودن آنها، موجب احترام بیشتر آنها شده، در نتیجه، آنان که دامنی ناپاک دارند نسبت به این زنها شرم کرده و موجب مزاحمت آنها نمیشوند. [1]

ابن کثیر در تفسیر خود جلد 5 ذیل آیه فوق چنین میگوید:

خداوند، رسولش پیامبر (ص) را فرمان میدهد که به زنان با ایمان امر کند تا لباس سر تا سری به خود بپیچند، و به این وسیله از نشانه­های زنان جاهلیت و نشانه­های زنان برده بدر آیند، و مشخص گردند، پس گوید: ((جلبات)) عبارت است از ردائی[2] که بالای روسری قرار میگیرد، مفسرانی مانند ابن مسعود، عبیده، قتاده، حسن بصری، سعید بن جبیر، ابراهیم نخعی، عطاء خراسانی و بسیاری دیگر نیز چنین گفته­اند، و جلبات بسان پیراهن سر تا سری است که همه بدن را میپوشاند و در بعضی از کشورها معمول میباشد.

علی ابن ابی طلحه از ابن عباس نقل میکند که گفت: خداوند (در آیه فوق) زنان مؤمنان را امر کرد که وقتی از خانه­های خود برای حاجتی بیرون می­آیند، صورتهای خود را از بالای سرشان با جلباب (لباس روئین سر تا سری) بپوشانند و فقط یک چشم خود را آشکار سازند.

محمد بن سیرین گوید: از عبیده سلمانی درباره آیه فوق (ید نین من جلابیبهن) سؤال کردم، سر و صورتش را پوشید و فقط چشم چپش را آشکار ساخت (و به این ترتیب جواب مرا داد).

ابن ابی حاتم گوید: ... از ام سلمه همسر پیامبر نقل شده که گفت وقتی که آیه فوق نازل شد، زنان طایفه انصار، هنگامی که از خانه بیرون می­آمدند جامه­های پشمی سیاه به سر می­کردند و در سیاهی مانند زاغها بودند.

و جمله ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین اشاره به این است که زنها اگر خود را این چنین بپوشانند، به عنوان زنان آزاد (غیر برده) شناخته میشوند نه به عنوان برده و نه به عنوان زن بدکاره.

از این عبارت استفاده میشود که فرق بین زن شریف کد امن با زن غیر شریف و ناپاک به پوشش، و برهنگی و به عبارت روشنتر به حجابی و بی­حجاب است.

مجاهد یکی از مفسران در تفسیر آیه فوق گوید، آنها خود را با جلباب بپوشانند تا مشخص شود که آنها آزادند نه برده، و در نتیجه افراد ناپاک با ایجاد مزاحمت و با لذت شهوی بدن از آنها، معترض آنها نگردند[3].

از این سخن، این مطلب نیز استفاده میشود که وزر و مسئولیت مزاحمت افراد آلوده، متوجه زنها است، چرا که بر اثر عدم پوشش خود، افراد پست و ناپاک را به چشم چرانی و نگاه­های خائنانه تهییج کرده و موجب بی­حرمتی خود شده است.

در سوره احزاب آیه 33 می­خوانیم:

((و شما زنان در خانه­های خود قرار بگیرید، وزیونمائی همچون زیور نمائیهای جاهلیت نخستین مکنید)) [4]

قرار گرفتن در خانه­ها:

خداوند متعال به پیامبر گرامیش فرمان میدهد که امت خود را با آموزشهای اسلامی تربیت کند، چرا که آن حضرت خود فرمود:

((من برای به کمال رساندن اخلاق مردم به پیامبری بر انگیخته شده­ام)).

شکی نیست که زنان، بخشی از امت هستند، و از نظر قانون گذار اسلام کم ارزشتر از مردان نیستند، بر همین اساس، خداوند در آیه فوق خطاب به زنها میفرماید و قرن فی بیوتکن: ((در خانه­های خود قرار بگیرید)) یعنی در خانه­های خود بمانید و ملازم خانه باشید، و از آن بیرون نیایید مگر برای رفع حاجتهای ضروری، چرا که ماندن زن در خانه، اقدامش به وظیفه خانه­داری، موجب پدید آمدن زمینه و جوی آرام و گوارا خواهد گردید برای:

1- کودکانی که نیاز به نوازش و دلجویی­های مادر دارند.

2- شوهری که پس از خستگی و کوفتگی کار بیرون خانه نیاز به آرامش خاطر دارد، چنان که در سوره روم آیه 21 می­خوانیم:

((و از نشانه­های خدا است که برای شما از خودتان جفتهایی آفرید تا با ایشان بیارامید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد، بی­گمان در آن، آیاتی است برای گروهی که اندیشه کنند.)) [5]

به نقل حافظ ابو بکر بزاز، پیامبر(ص) فرمودند: زن، عورت (موجودی بی حفاظ و آسیب پذیر) است وقتی که از خانه خارج شد، شیطان او را احاطه میکند، نزدیکترین وقت او به رحمت خدا آن وقتی است که در ته خانه­اش باشد)) [6]

و در کتاب ((السلام العالمی والاسلام)) آمده:

بیرون رفتن زن از خانه برای کار، موجب نابسامانی، و ویرانی خانه میشود هر گاه ضرورت اقتضا کرد، جایز است، ولی اگر نیاز و ضرورتی به آن نباشد و در عین حال به آن اقدام شود، این کار موجب لعنتی است که به ارواح و باطن­ها و عقلها میرسید، در زمانهای که زمان انحراف و بدبختی و گمراهی است)) [7]

معنی تبرج:

((تبرج)) عبارت از آشکار کردن زیبائیهای بدن برای غیر محرم است صاحب مجمع البحرین در معنی ((تبرج)) گوید: هر گاه زنی پیراهنی از مروارید بپوشد و در وسط راه، راه برود، و خود را در معرض تماشای مردان قرار دهد)) [8]

مجاهد، مفسر معروف در تفسیر ((تبرج)) گوید: هر گاه زنی از خانه بیرون آید و بین مردها راه برود، مشمول تبرج جاهلیت است. [9]

قتاده بن دعامه گوید: برای زنها یک نوع راه رفتن متکبرانه و با ناز و کرشمه هست، خداوند (در آیه فوق) آنها را از این گونه ره رفتن نهی کرد. [10]

مقاتل یکی از مفسرین دیگر گوید: ((تبرج عبارت است از اینکه زنی روسری بر سر افکند، اما آن را محکم نکند، تا گردنبند و گوشواره و گردنش پوشیده گردد، بلکه بر اثر شل بستن روسری، گردنبند و گوشواره و گردنش، پیدا باشد، این است معنی ((تبرج)) که در آیه فوق از آن نهی شده است)) [11]

ابن کثیر در تفسیر خود در معنی تبرج گوید: بعضی از زنها بین مردها عبور میکردند، در حالی که سینه آنها باز بود، و چه بسا گردن و گیسوان و گوشواره­هایشان، پیدا بود. [12]

این بود ((تبرج)) قبل از اسلام، خداوند همین ((تبرج)) را برای قطع دنباله فساد، نهی کرده است، و اکنون که چهارده قرن از ظهور اسلام این نور انسانیت کامل گذرد، و پس از آنکه قانون کامل آسمانی در تمام ابعاد زندگی به تجربه رسیده است، و ثابت شده که اسلام بر همه مکتبهای آسمانی و زمینی بر تری دارد، آیا براستی مسلمانان به دستورات حیاتبخش اسلام دل بسته­اند، و یا راه دیگری میروند، در اینجا سؤالهای ذیل مطرح میگردد، از خوانندگان گرامی میخواهیم که به این سؤالات پاسخ دهند، مشروط بر اینکه، وجدان و غیرت خود را به دواری بطلبند، و طبق قرآن ((هر انسانی به حال خود آگاه است.)) [13]

1- آیا زنان مسلمان، زیبائیهای بدن خود و زینتهای خود را برای بیگانگان (نامحرمان) آشکار نمیسازد یا میسازند؟

2- آیا هنگام بیرون آمدن از منزل، فاخرترین لباسهای خود را میپوشند تا در راه رفتن، خودنمایی کرده و افتخار به دیگران کنند یا نه؟

3- آیا بین مردها به رغم تماشاگران به طور شق و شیک بی آنکه حیا کنند میروند یا نه؟

4- آیا در راه رفتن با خود نمایی ناز و کرشمه هستند؟

5- آیا روسری خود را محکم میبندند یا بر روی آن روسری چادر یا عبا دارند؟

6- آیا گردن خود را با گردنبند و گوش خود را با گوشواره، آشکار میسازند؟

7- آیا نگاه کننده به دره­ی به دره­ی سینه آنها آن چنان فرو میرود تا نوک پستانهای آن را بنگرد؟

8- آیا درباره گیسوانشان جای تأسف است، نه، جای تأسف نیست زیرا گیسوانشان که همچون شعاعهای خورشید اطراف چهره خورشید گونه شان بود، هم اکنون بالا رفته و همچون کوهان ماه شده است.

اینها پرسشهایی هشتگانه­ای است که لازم است پاسخ آنها را به ((آری یا نه)) داده شود، اگر پاسخ مطابق اسلام باشد که بسیار خوب وگرنه باید فاتحه­ی اسلام زنهای خود را بخوانیم.

معنی جاهلیت اولی در آیه 5:

درباره جاهلیت اولی، تعریفهای گوناگونی شده است. بعضی آنرا به نبودن دانش و تمدن و پیشرفتهای مادی و ارزشهای فکری و اندیشه سیاسی و نبودن نظام اجتماعی و روابط انسانی معنی کرده­اند.

بعضی آن را به شرک به خدا و بت­پرستی، و مفاسد اخلاقی ماننده زنده بگور کردن دختران، و جنگ و ستیز برای انتقام جویی و بدست آوردن غنائم جنگی و امثال آن معنا کرده­اند.

و اگر ما بطور عمیق و دقیق به بررسی و تجزیه و تحلیل جاهلیت بپردازیم، حقیقت و معنی واقعی آن کاملاً برای ما روشن خواهد شد، و چنین بدست می­آید که تعریف کامل جاهلیت عبارت است از حالت نفسانی­ای که بر انسان – هر انسان – عارض میشود به گونه­ای که او خود را حاکم مطلق بر هر چیز از کوچک و بزرگ خیال کرده که گویا هیچ چیز از او پنهان نیست، از این رو نفس ناپاکش از هدایت شدن به هدایت خدا، دوری میکند و به پایه محکم و اطمینان بخشی میل نمیکند و بر همین اساس زندگی خود را تنظیم مینماید، منکر فرمان خدا است و هیچ توجیهی به فرمان الهی ندارد. [14]

قرآن میفرماید: ((آیا آنها حکم جاهلیت را از تو میخواهند، و چه کسی برای افراد با امیان بهتر از خدا حکم میکند؟))[15]

 و نیز میفرماید: ((آنها گمانهای نادرستی درباره خدا همچون گمانهای دوران جاهلیت داشتند.)) [16]

پس از آنکه معنی صحیح ((جاهلیت)) را شناختیم، باید بدانیم که مردم قبل از اسلام، در جاهلیت زندگی میکردند، اسلام آمده تا آنها را از تاریکیهای جهالت به نور هدایت الهی بکشاند، پاره­ای از جهالت آنها این بود که زنا نشان از مرز اخلاق خارج شده و با زیباترین زیورهای خود از خانه خارج میشدند، و طوری در راه رفتن خودنمایی و ناز و کرشمه میکردند، که گویا قدمهایشان بر زمین نمینهند، بلکه بر دل تماشاگران مینهند[17] زنان با همین شیوه به تقلید از گذشتگان بودند، تا هنگامی که اسلام، گسترش یافت.

از این رو خداوند، به پیامبر خود فرمان میدهد که زنان را به آداب اسلامی تربیت کن، تا خطرهای شیطانی از آنها دفع گردد، و مردان از وسوسه­های نفسانی در امان بمانند و در نتیجه جامعه امت اسلامی یک جامعه پاک دارای فرهنگ عالی، و اخلاق بزرگ و زندگی سالم و راه صاف و معتدل، و عفت وقار دهنده گردد.

یک فرد مسلمان راستین از زن و مرد باید چنین باشد، زن و مرد مسلمان وقتی دارای صفات عالی انسانی و خطتهای پسندیده بشری خواهد شد که زندگی خود را با نظام ربانی و اخلاق قرآنی و ریشه­های اسلامی انسانی تطبیق دهد.

در قرآن سوره نور آیه 30 میخوانیم:

((ای پیامبر به مردان با ایمان بگو دیدگان خود را (از نگاه به نامحرم) فرو خوابانند، و دامن عفت خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه­تر است، بی­گمان خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است)) [18]

از شیوه تربیتی بزرگ قرآنی و از راه پاک انسانی و از تعهد کامل اسلامی است که بخاطر ایجاد یک جامعه پاک، دور از آلودگیهای ضد انسانی، و انحرافات حیوانی و به خاطر پی ریزی اساس اخلاق، خداوند بزرگ پیامبرش را برای تربیت امتش به ادب ربانی و رهروی در راه آسمانی که انسان را از غوطه­ور شدن در لجن شهوت و هوس نجات میبخشد، و او را از خستگی و کوفتگی اعصاب و عقده­های نفسانی بیرون آورد، مخاطب قرار داده و میفرماید:

((به مردان با ایمان بگو چشم خود را (از نگاه به نامحرم) فرو خوابانند)).

با انجام این دستور، دردهای خانمان سوز درمان یافته، و خطرهای ریشه بر انداز از بین خواهد رفت، و طناب کشیده شده از دیده ناپاک به طرف بدن برهنه، بیرده میشود، چنانکه شاعر گوید:

نظرة فأبتسامة فسلام

فکلام فموعد فلقاء

أمن الصون صبوة فأنقیاد

کل هذا تبذل وخناء

یعنی: نگاه دنبالش لبخند و دنبالش سلام و سپس سخن گفتن و پس از آن وعده دادن و آنگاه ملاقات است، آیا از خویشتن داری است، جوانی و دنباله روی، همه اینها سر از رسوایی و زشتی بیرون می­آورد.

همین دستور (فروخوا باندن چشم از نامحرم) به جامعه، قوام و نیرو و پاکی میدهد، و موجب دوری از آلودگی و دیوانگی شده و جامعه را از چشم چرانیها و حرکات زشت، آن طور که خدا میخواهد نجات می­بخشد.

ولی... ولی مفاهیم را وارونه جلوه دادند.

دستهای آلوده و ناپاک از آستینهای خائن در برابر این دستور عالی و قانون مقدس، چه نقش­های وسیع و مرموزی را بازی کردند، آنجا که این دستها، زن و مرد، و دختر و پسر را به اختلاط و زندگی با هم، دعوت کردند به این دلیل که اگر زن و مرد با هم باشند و همدیگر را ببینند و بسادگی با همدیگر حرف بزنند، از تمایل جنسی و شهوی آنها کاسته می­شود و در نتیجه موجب تهذیب اخلاق شده و انسانها از جنون شهوت در امان میمانند.

با این به اصطلاح دلیل، دختران و پسران جوان را یله و رها گذاشتند، تا هر جا بخواهند بروند و بپلکند، و هیچ مانعی سر راهشان را نگیرد.

براستی با همین دلیل، حصار عفاف، و بنیان اخلاق پرشکوه انسانی را ویران کردند، و زندگی سالم را آلوده نمودند، قلب انسانیت را از کار انداختند.

چرا که غریزه جنسی، با این گونه درمان، هدایت و کنترل نمیشود بلکه بر شدّتش می­افزاید، و بر افروخته­تر می­گردد، چنان که وضع فعلی کشورهای غرب بهترین دلیل این مطلب است، آ«جا که برهنگی و اختلاط دختر و پسر و زن و مرد، یک امر عادی شده است.

به همین جهت یکی از مشکلات امروز آمریکا این است که روز به روز، بر نسبت در صد زنان و دخترانی که از راه نامشروع، آبستن میشوند افزوده میشود.

و ما که قلاده­ی تقلید کور کورانه غرب را به گردن انداخته­ایم، بیائیم نتیجه این تقلید را از نظر کمیت و کیفیت بسنجیم، تا کجا و تا چه حد تقلید؟ کار به جایی رسیده که از آنها هم جلو زده­ایم.

گویند یک زن ایتالیایی مسیحی که به کشورهای اسلامی آمده بود، وقتی که وضع بعضی زنان به اصطلاح مسلمان را دید، گفت:

به مقدّساتم سوگند، در کشورهای غربی – و کافر به قول شما – چنین وضعی که اینجا مشاهده میکنیم، این طور برهنگی شرم­آور و ضد عفت را ندیده­ام.

دو اشکال بر دلیل آنها:

به فرض اینکه صحیح باشد آنچه را که گمان کرده­اند در مورد اینکه بی­حجابی موجب فرو نشستن شدت شهوت شده و از عطش آن می­کاهد، ولی این پندار دو اشکال دیگر ایجاد میکند:

نخست این که: پسر و دختر جوان، آمادگی برای ازدواج نداشته، همدیگر را برای ادامه ازدواج تحمل نخواهند کرد، چرا که چشم و میل آنها بر اثر اختلاط، اشباع شده، و دیگر نمیتوانند از روی میل و رغبت به همدیگر بنگرند، و نتیجه اختلاط این است که هر یک از دختر و پسر، از نظر جنسی ارضا شده، دیگر به ازدواج اهمیت نمیدهند، و در نتیجه مشکل و خطر بزرگی بر کیان ازدواج وارد خواهد شد، یا موجب خشونت و کینه­توزی نسبت به همدیگر شده و یا باعث جدایی و طلاق و آثار شرم دیگر میگردد، چنان که روز مره این آثار شوم را در اجتماع می­بینیم.

دوم اینکه: مردی که بدون قید، با زنان رفت و آمد میکند، و با این جنس لطیف محشور است، بِناچار باید دست و دل باز و مهربان باشد، در صورتی که آنچه برای مرد، شایسته است این است که مرد باشد یعنی جسم نیرومند و فکر قوی و اراده محکم داسته و دشواریهای مشکلات زندگی را بدست بگیرد و به کارهای سخت و دشوار تن در دهد، آتش و نور و سایه و گرما ار به آسانی بر خود هموار سازد تا خانواده و فامیل و شهرش را به سامان رساند، و در مرحله بعد بتواند مردی غیور و محکم برای جامعه­ای ضد ارتجاع و ضد استعمار گردد، و به هیا هوی اشرار و مخالفان، وقعی ننهد.

اگر ما به بررسی سرگذشت قهرمانان از قدیم و جدّیّد بپردازیم، چنین نتیجه می­گیریم که سخت کوش و نیرومندی یگانه عامل و أصل اساسی است تا مرد را چون آهن آب دیده و فولادین سازد.

در اینجا اگر سؤال شود که پس چگونه کفار استعمارگر با ما جنگ فکری و مادی و سیاسی و اقتصادی و ... میکنند، و در این راه مقاومت مینمایند، با یانکه زن و مردشان، زندگی مخلوط و بی قید دارند؟ پس این قهرمانی و نیرومندی را از کجا آورده­اند؟

پاسخ اینکه: اولاً- ملت کافری که سرشان به عیاشی و شهوت گرم است، با ما جنگ نمی­کنند، بلکه افراد کمی از این ملت با ما می­جنگند که عبارتند از مردان فکر و اندیشه آنها که معمولاً اینها غرق در عیش و کیف و شهوت نیستند، وای بسا زنان را نشناسند، یا اصلاً میل جنسی در آنها نیست، چرا که اینها دائماً با تفکر و اندیشه سر و کار دارند و شب و روز مشغول کارند تا به هدف خود برسند.

ثانیاً – چه کسی گفته که آنها ما را استعمار میکنند؟ نه هرگز هیچ یک از آنها این قابلیت را ندارند، آنها کوچکتر از آنند که بر امت اسلامی که خداوند آنها را بهترین امت قرار داده، مسلط شوند، ولی در میان ما، افرادی هستند که وجدان و شخصیت معنوی خود را به مزایده آشکارا گذارده و خود را متاع کسانی که بیشتر پول میدهند کرده­اند، و خوش ندارند که عدالت حکومت اسلامی، حکم فرما گردد، گاهی به شرق و گاهی به غرب رو می­آورند تا از خط عدالت اسلامی فرار کنند، آری در این میان افرادی عیاش و هوسباز هستند که خود را فروختند، و استعمارگران آنها را تحت بردگی استعماری خود در آوردند، بنا بر این تقصیر از ما است، نه اینکه دشمنان ما نقاط قوت داشته باشند.

براستی نمیدانم کجایند امت قرآن کجایند آنان که میخواهند زندگی عالی انسانی، دارنده صفات کمال بشری باشند، کجایند افراد با ایمانی که در کنار لاله گوششان صدای ملکوتی شنیده میشود و نفوس خود را تربیت میکنند، و بر هوسهای نفسانی خود چیره میشوند، و چون پیکار جویان هشیار، جلو هجوم هوسهای شهوی را با فرو خواباندن دیدگانشان از دیدن زیبائیهای صوری و مناظر شهوت­انگیز میگیرند، و دامن خود را از تیرهای درد زای فتنه حفظ میکنند، این چشم و این دامن، ریشه و سرچشمه فساد و فحشا و طغیان شهوت است.

در روایات آمده، شخصی از پیامبر(ص) درباره نگاه ناگهانی پرسید، پیامبر(ص) فرمودند: چشمش را همان لحظه برگرداند.

چنان که اصحاب صحاح مانند مسلم و ابوداود و ترمذی و نسائی و امام احمد این روایت را نقل کرده­اند، و ترمذی گوید این روایت از طریق صحیح نقل شده است.

ای مسلمانان غیور! درست به حدیث فوق توجه کنید، آنجا که سؤال از ((نگاه ناگهانی)) است، در عین حال پیامبر(ص) میفرمایند: چشمش را بگرداند، بنابر این نگاه عمدی، و گردن­کشی برای چشم چرانی، چگونه خواهد بود؟

فقد اسمعت لو نادیت حیا

ولکن لا حیاة لمن تنادی

((اگر شخص زنده­ای را صدا بزنی، صدا را میشنود، ولی (افسوس) که اینهایی که تو صدا میزنی، زنده نیستند.))

در سوره نور آیه 31 میخوانیم:

((ای پیامبر به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فروخوابانند و دامن عفت خود را حفظ کنند و زینت و آرایش خود را جز آنکه قهراً آشکار می­شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید مقنعه و چارقد خود را بَریقه سینه رد کنند))

(کنایه از اینکه سینه و گردن خود را بپوشانند) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران و... [19]  .

خداوند برای حفظ حجاب، و رعایت کامل عفت، و غیرت از ناحیه­ی خدا نسبت به بندگان با ایمان، در آیه فوق به زنان با ایمان فرمان میدهد که دیدگان خود را از نگاه به بیگانه فرو خوابانند، تا بر اثر ادامه نگاه، افکارشان به غیر همسرانشان متوجه نشود، و در نتیجه موجب ضعف رشته­ی دوستی و پیوند بین زن و شوهر و برانگیختن طغیان هوسهای شهوی در سینه مردها نشوند.

در روایتی که در داستان «ابن ام مکتوم» نا بینا، آمده، پیامبر(ص) بسیار به این جهت توجه کرد، آنجا که وقتی دو همسرش ام سلمه و میمونه گفتند ابن ام مکتوم، نابینا است، فرمودند: أو عمیا وأن أنتما ألستما تبصرانه: «آیا شما نا بینا هستید، آیا شما او را نمی­بیند؟» (وقل للمؤمنات یغضضّ من أبصارهنّ).

سپس خداوند در آیه فوق، حفظ دامن را پس از دستور فروخواباندن چشم، تذکر داده، می­فرماید: ویحفظن فروجهنّ: «و دامن خود را حتماً حفظ کنند» و آن را فقط در راه حلال و پاک بر اساس خواست فطرت در فضای پاکیزه، قرار دهند، تا فردا کودکانی که از این دامن بر می­خیزند، در برابر اجتماع و زندگی، شرمنده و سرافکنده نباشند [20]  و نگهداری کامل دامن جز از راه حجاب، مسیر نمی­شود، زیرا حجاب یگانه مانع نیرومند برای حفظ و حیا است، پس حجاب دامن زنان را از فحشا و آلودگی جنسی، حفظ خواهد کرد.

سپس در آیه فوق میخوانیم: ((زینتهای خود را جز آنکه قهراً آشکار میشود بر بیگانه آشکار نسازند)).

این دستور را برای تأکید به رسیدن به درجه نهایی اصلاح، و حفظ از کوچکترین آلودگی و جلوگیری از نخستین شتابزدگی ناپاک جنسی است، خداوند حکیم آشکار ساختن زینت را، نهی کرده، تا آبروی اشخاص از انحرافات حفظ شود، نه اینکه لذت جنسی مشروع را نهی کرده باشد، زیرا خداوند آنچه را فطری و جزو طینت انسان است نهی نکرده بلکه آن را بر اساس رعایت سلامت جسم و روح فرد و جامعه، محدود کرده است.

منظور از ((زینت)) در آیه، آرایشهایی مانند زیور و لباس و امثال آن است که انسان استعمال میکند. [21]

خداوند، زینت را بطورکلی نهی نکرده، زیرا آرایش کردن یک امر فطری و غریزی است، بخصوص در مورد زنان، که بسیار حرص و ولع به زیبایی دارند، و همّشان این است که زیبا جلوه کنند، و زینت در حد معقول، مانعی ندارد، و موجب محبت بیشتر بین همسران خواهد شد، در روایت آمده شخصی از امام حسن(ع) پرسید: شما چرا نیکوترین لباس خود را می­پوشید؟ فرمودند: خداوند زیبا است، و زیبایی را دوست دارد، و لباس زیبا برای پروردگارم می­پوشم، که در قرآن میفرماید: « خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ؛ زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد یا خود بردارید»[22] از این رو دوست دارم نیکوترین لباسهایم را بپوشم.

پس با رعایت حدود عفت و حیا، زینت و آرایش، اشکالی ندارد، و رعایت حدود عفت و حیا در این است که آن را برای غیر آن کسانی که در آخر آیه آمده (شوهر، پدر ، برادر و ...) آشکار نسازند.

و منظور از این دستور، زندانی کردن زن نیست، بلکه این دستور، همچون اسلحه­ای در دست زن است که بوسیله آن، خود را از چنگال گرگان آدم نما، و از طغیان شهوت جنسی زنانگی خود که موجب از بین رفتن شخصیت و کیان زن بود نشان میشود حفظ میکنند، و در نتیجه همسرانشان از زینت آنها بهره­مند گردند، نه اینکه وقتی مرد به طرف زنش میرود، او را مثل چوب خشک بدون شهوت بنگرد، چرا که شهوتش را در جای دیگر مصرف کرده است.

در غیر این صورت، زن همچون تابلو هنری خواهد شد که در دیوار حقارت و پستی آویزان است، و پشه­ها اطرافش جمعند، اسلام یک چنین خواری را برای یک زن مسلمان نخواسته است، چرا که زن از دیدگاه اسلام گوهر گرانبهایی است، نه شیرینی مگسان.

برای اطلاع بیشتر از آثار شومی که بر اثر بی­حجابی دامن­گیر اجتماع میشود، به گفتار دانشمند معروف سید قطب توجه کنید، او میگوید:

در یکی از کشورهایی که بند و باری برای زنان در آنجا نیست بودم پسران و دختران بدون قید با هم مخلوط هستند، دریافتم که این برنامه هرگز عطش جنسی آنها را خاموش نمیکند، بلکه در نهایت سر از بیماری دیوانگی و سادیسم در می­آورد، نه تنها موجب فروخواباندن شهوت جنسی نمیشود، بلکه بر طغیان و عطش آن می­افزاید.

بیماریهای روانی و عقده­هایی را در اجتماع یافتم که منشأ آنها جز محرومیت و میلهای افراطی جنسی زن و مرد نیست، و در کنار این بیماریها، انواع سادیسم و انحرافات جنسی دیده میشود که همه اینها نتیجه مباشرت و اختلاط بی قید و شرط زن و مرد است که هیچگونه حد و مرزی در آن نیست و نتیجه روابط دوستی زن و مردی که با آن، همه چیز، مباح خواهد شد، و نتیجه بدنهای برهنه در راهها، و حرکات برانگیزنده شهوت، و مناظر شهوت آور و اطوارهای انحرافی است. [23]

در گفتار سید قطب، امور ذیل نتیجه بی­حجابی قلمداد شده:

1- بیرون رفتن از حصار پاکی و اعتدال جنسی.

2- بیماری دیوانگی.

3- بیماریهای روانی.

4- عقده­های ناشی از محرومیت.

5- سادیسم و انواع انحرافات جنسی.

ولی غیر از این امور، آثار شوم بسیاری نیز هست که حتی شخصیت­های بزرگ شرقی و غربی را به وحشت و نگرانی انداخته است، در اینجا به نمونه­ای اشاره میکنیم:

روزنامه اخبار الیوم مصر در شماره تاریخ 12 مایو سال 1962 گوید:

((جوانان در آمریکا به کجا میروند، و از مرزو میزان گذشته وبطور سرسام آور به پرتگاه سقوط و به دامن مواد مخدر و حشیش، سرا زیر میشوند، و در سویس، سقوط آنها روز افزون است، و مجلس اعلای شوروی، تشکیل جلسه ویژه­ای داد تا مشکل انحراف جنسی جوانان روسی را بررسی کند[24].

دو شخصیت جهان شرق و غرب، آن چنان در این مورد در کشور خود به وحشت و دلهره افتاده­اند که احساس نگرانی شدید برای آینده میکنند:

خروشچف گوید: جوانان کمونیست، در سراشیب انحراف و فساد بی بند و باری هستند.

کندی گوید: جوانان آمریکا، سیر آسا به سوی سقوط و عیاشی میروند و غرق در هوسهای جنسی شده­اند و از میان هفت جوانی که به سربازی و ارتش وارد میشوند، شش نفر آنها بر اثر آلودگی جنسی، شایستگی برای ارتش ندارد، سپس اعلان خطر کرده که اگر وضع بدین منوال بگذرد آینده آمریکا در خطر شدید است)). [25]

در کتاب ((ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین)) آمده:

مورّخین می­نویسند: ملت یونان و روم و فارس وقتی کارشان به شکست و سقوط کشید که فساد و تباهی و آلودگی جنسی در میانشان گسترش یافت.

خواننده گرامی درست درباره اسلام بیندیش، و وجدان خود را قاضی قرار بده و همچنین به قرآن بیندیش و با بینش و عقل، داوری کن، ببین، اسلام و قرآن چقدر عالی و باز عالی در این مورد دستورات حیات بخش دارد، که با پیروی از آن دستورات، همه مشکلات زندگی حل خواهد شد.

حل و درمان این مشکلات جنسی را در دو یا سه کلمه (ولا یبدینّ زینتهنّ): ((زینتهای خود را آشکار نسازند)) بیان کرده است، و براستی که اگر همین دستور عمل میشد، همه مشکلات جنسی حل میشود.

پس ای بشر به سوی اسلام رو آور، زنده باد اسلام.

*          *          *

سپس در آیه میفرماید: ((إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا ؛ جز آنکه قهرا آشکار میشود)) خداوند با این استثناء، تا حدی آشکار شدن را روا دانسته، تا زن همراه مرد در به سامان بردن مشکل زندگی، و پیمودن راه سعادت، شرکت کرده.... در این جمله آنچه از زینت پیدا است، آشکار کردنش استثناء شده، آن هم محدود، تا زاه نفوذ شیطان گرفته شود، البته در اینجا هر گونه نگاه را که همراه ریبه[26] باشد حرام است.

اما حدود زینت آشکار، در عبارات مفسران و علما چنین آمده:

ابراهیم گوید: زینت آشکاری که آشکار شدنش جایز است، تنها لباس است.

در روایتی از ابن عباس نقل شده: منظور از آن، سرمه و انگشتر و کفش و حنای کف دست است.

قتاده گوید: منظور، کفش و النگو و انگشتر است.

عطاء گوید: منظور صورت و دستها تا مچ است.

حسن گوید: منظور صورت و لباس است.

عده­ای گویند: هر چیزی که عورت نیست، آشکار کردن آن جایز است، و اتفاق کرده­اند که صورت و دستها تا مچ، عورت نیستند، زیرا آشکار کردن این دو در نماز جایز است. [27]

ابن کثیر در تفسیر خود گوید: احتمال دارد که ابن عباس و پیروانش، از تفسیر ((والّا ما ظهر منها)) صورت و دستها را اراده کرده­اند، و همین مشهور بین بزرگان علما است.

***

سپس در آیه میفرماید: ((وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ ؛ نور 31)) یعنی چادر و مقنعه خود را از یقه سینه خود را رد کنند و محکم ببندند، که با همین، زنان مسلمان با زنان غیر مسلمان جاهلیت، تشخیص دهده می­شدند، چنان که امروز زنان مسلمان با زنان جاهلیت قرن بیستم با همین برنامه، مشخص میشوند.

آری اسلام با این دستور، افراد با ایمان را به چنین برنامه­ای دعوت کرد، و آنها را از برنامه جاهلیت برحذر داشت و نهی کرد از اینکه زن با سینه و گردن باز و گیسوان و گوشواره آشکار، به میان مردان آید.

اسلام مؤمنان را فرمان داد تا خود را به عفت و شخصیت معنوی و حجاب، بیارانید، و به همین اساس است که آلودگی از روح و قلب مؤمن زدوده میشود و از تاریکیهای جهل به درخشش هدایت و عدالت می­گراید.

***

در آیه، خداوند برای بار دوم از آشکار کردن نهی کرده و می­فرماید: ((وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ... ؛ نور31)) یعنی زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران و... .

خواننده گرامی در اینجا باید کمی توقف و دقت کند و مجدداً در آیه شریفه فوق بیندیشد، تا به نکات مهم آیه پی ببرد، در آیه نخست میگوید: ((آشکار نسازند زینتهای خود را مگر آنکه قهراً آشکار است)) سپس میگوید: ((مقنعه و چارقد خود را بر یقه سینه بزنند)) سپس میگوید: ((زینتهای خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران و ...))

نخست از آشکار کردن زینت نهی میکند، سپس آشکار کردن اندکی را جایز میداند، سپس فرمان به بستن چارقد (روسری) به یقه سینه و پوشیدن گردن و سینه میدهد در مرحله بعد از آشکار کردن زینت نهی میکند، در این عبارت، چهار دستور آمده که در یکی ((إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا ؛ نور31)) تسامح شده و در سه تای دیگر شدت به عمل آمده، می­پرسیم این تکرار و شدت برای چیست؟!

برای این است که مبادا روشن فکر زمان به جمله ((إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا))تکیه کرده، و با تفسیر به رأی خود معنی آن را آنچنان گسترش دهد که به حد ((مینی ژوپ)) برسد.

نکته دیگر اینکه در پایان آیه که آشکار کردن زینت را برای عده­ای جایز دانسته از جمله از آن عده ((نسائهنّ)) است، یعنی آشکار کردن زینت برای زنان خودی، که همان زنان با ایمان باشد جایز است، مفهومش این است که، آشکار کردن زینت نزد زنان غیر مسلمان، جایز نیست، بنابر این وضع زنان ما در قبال این دستور چگونه خواهد بود؟!

علت این دستور را چنین گفته­اند: اگر زنان غیر مسلمان، زینتهای زن مسلمان را ببیند، برای همسر یا برادران و یا هم مذهبهایش، توصیف و تعریف میکند، و این صحیح نیست که کفار از زینت و زیبائیهای زنان عفیف مسلمان آگاه شوند.



[1] - فی ظلال القرآن.

[2] - رداء: بالا پوش، جبه، عبا، و هر لباس است که ردی لباسهای دیگر قرار میگیرد.(مترجم)

[3] - تفسیر ابن کثیر جلد 5.

[4] - و قرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیه الأولی (منظور از جاهلیت نخستین، جاهلیت قبل از اسلام است).

[5] - وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

[6] - تفسیر ابن کثیر.

[7] - السلام العالمی والاسلام فصل سلام البیت ص 54 55.

[8] - مجمع البحرین.

[9] - في ظلال القرآن.

[10] - في ظلال القرآن.

[11] - في ظلال القرآن.

[12] - في ظلال القرآن.

[13] - (بَلْ الإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ) قیامه:14؛ یعنی بر خود شاهد است که حجت بر او تمام شده است. (تفسیر تبیان).

[14] - اقتباس از کتاب جاهلیة القرن العشرین.

[15] - (أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ). مائده: 50

[16] - (يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ) آل عمران: 154

[17] - الحجاب.

[18] - (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ)

[19] - وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ...

[20] - في ضلال القرآن.

[21] - مجمع البحرین.

[22] - سوره اعراف :31.

[23] - في ظلال القرآن.

[24] - المرأه في المجتمع الإسلامی.

[25] - المرأه في المجتمع الإسلامی.

[26] - ریبه یعنی در نگاه، خوف آن است که انسان به گناه سوق داده شود و به معصیت بیفتد.

[27] - تفسیر تبیان.