ارسال سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ زندگینامه کتب مقالات تصاویر دروس سخنرانی پرسش‌ها اخبار ارتباط با ما
آخرین اخبار خبرهای تصادفی خبرهای پربازدید
  • با عرض تبریک میلاد با سعادت حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب(ع)
  • با عرض تبریک میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
  • سالروز وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد
  • میلاد حضرت امام حسن العسکری عليه السلام مبارک باد
  • میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک باد
  • حلول عيد الله الاكبر، عيد الولاية، عيد غدير بر تمام شیعیان جهان مبارک باد
  • شهادت مظلومانه حضرت محمد بن علی الباقر علیه السلام بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
  • شهادت مظلومانه حضرت امام جواد(ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
  • با عرض تبریک میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
  • شهادت مظلومانه حضرت امام صادق(ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
  • فرا رسیدن نیمه شعبان و میلاد منجی مستضعفان و محرومان جهان مبارک باد
  • با عرض تبریک ولادت سه نور امام حسین (ع) ، حضرت عباس (ع) و امام سجاد (ع)
  • شهادت مظلومانه باب الحوائج حضرت امام کاظم (ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
  • با عرض تبریک میلاد مولود کعبه حضرت علی(ع)
  • با عرض تبریک میلاد با سعادت صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س)
  • سالروز وفات ام الشهدا حضرت ام البنین علیهاالسلام تسلیت باد
  • با عرض تبریک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام صادق (ع)
  • سالگرد وفات حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا (ع) بر تمامی مسلمان تسلیت باد
  • فضیلت پیاده روی برای زیارت امام حسین (ع) در اربعین
  • ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد
  • شهادت جانسوز امام علی نقی(ع) تسلیت باد



    شهادت جانسوز امام علی نقی(ع) تسلیت باد


    تنها، غریب، بی کس و بی آشیان شدی

    تبعیدی مجاور یک پادگان شدی

    طوفان غم شکوه بهار تو را گرفت

    بیهوده نیست این همه رنگ خزان شدی

    آقا … مدینه، سامره فرقی نمیکند

    وقتی شبیه مادر خود قد کمان شدی

    مانند کوه مانده‌ای و ایستاده‌ای

    هرچند بار‌ها هدف دشمنان شدی

    دیروز گنبد حرمت ریخت بر زمین

    امروز نیز هجمه‌ی زخم زبان شدی

    سیلی محکمی زده نامت به دشمنان

    تو خار چشم طرح زنا زادگان شدی

    آقا غرور سینه زنانت شکسته شد

    حرمت شکسته‌ی ستم این و آن شدی

    اینک بگو که شیر درآید ز. پرده باز

    وقتی دوباره سخره‌ی نا بِخردان شدی

    گاهی بلاکش ستم ناروا شدی

    گاهی پیاده در پی مرکب روان شدی

    گاهی به یاد کرب و بلا گریه کردی و

    گاهی کنار قبر خودت روضه خوان شدی

    گاهی تو را به مجلس مِی بُرد دشمنت

    پر غصه از تعارف نامحرمان شدی

    گیرم تو را به بزم شرابی کشیده اند

    کی میهِمان طشت زر و خیزران شدی

    بزم شراب رفتی و یاور نداشتی

    با یاد عمه جان خودت خون فشان شدی